طهطه، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

( طاهاجون .نفس دل مامان وبابا ) nahalakema

شیرین پسر

سلام نفس مامان.نمی دونی امروز چقدر ذوق زده شدم آخه ملوسکم دیگه میتونه به تنهایی غلت بزنه ونیاز به کمک بقیه نداره. عسلم اونقدر پشرفت کردی که یا به کاناپه  یا به میز میخوری. یکی دوبار هم سرت به میز خورد و جیغ کشیدی ونزدیک بود گریه کنی اما مامانی اومدو حواستو پرت کرد که یادت بشه.  راستی قند عسلم  فرشته خانم وفاطمه جون که رفتن اصفهان قراره امشب بیان و ما رو از دلتنگی دریارن.(دلمون واسشون  یه ذره شده انشاءالله که به سلامتی بیان و بهشون خوش گذشنه باشه.) پسر گلم یکی دو هفته است که غذا دادنتو شروع کردم(سوپ وفرنی و حریره بادام).....وقتی که چشت به ظرف غذات میافته هرچی دم دستته ول میکنی و شروع به دست وپا زد...
2 ارديبهشت 1391

بهار

بهار آمد دوباره            بهار شادی میاره     تو آسمون آبی           شبها پرستاره      شبنم میاد رو گلها        غصه میره زدلها       وقتی که گل باز میشه      خنده میاد زلبها           بچه هاجون خدا به ما هدیه داد       فروردین واردیبهشت وخرداد ...
31 فروردين 1391

پسر طلا

سلام پسر گلم.عزیزدل من وبابایی..قندکم که  روزبه روزشیطنتات بیشتر میشه وشیرین وشیرینتر میشی.چند وقتیه که یاد گرفتی غلت بزنی اما نمیتونی برگردی اونقدر جیغ میزنی تا یکی کمکت کنه الان که عسلم این مطالب رو مینویسم داری با اسباب بازیهات بازی میکنی.نفسم الان 6ماه و10روزته و قراره 2 روزه دیگه واکسن 6ماهگیتو بزنن. ...
31 فروردين 1391