تو نزدیک منی
پسر مادر قبلا به تو گفته بودم که تو با آمدنت صفا بخش خانه مان
خواهی شد
به تو گفته بودم که من وتو تا ابد پسرومادر خواهیم ماند
وگفته بودم که من وبابایی چقدر لحظه شماری میکنیم ......
واکنون می دانم که تو به زودی زود به ما ملحق خواهی شد تو بگو
تو بگو که الآن چه حالی داری
تو بگو چه میکنی تو در سرزمین تاریک وبی نوری هستی یا غرق در
شادی وشعفی؟
نمیدانم ...خیلی سعی کرده ام باب طبع تو باشم بابت هرتکان خوردنت خدا را شکر کرده ام
پسرم صدای من را تشخیص میدهی؟
با صدایم آرامش داری ؟بعدها این صدا برایت لالایی خواهد خواند
وقتی برایت قرآن می خوانم آرام ودر کمال ساکن بودن قرار میگیری
میدانم می فهمی وعکس العمل تو همان آرام تکان خوردن توست
که من بسیار دوست دارم وامیدوارم پسر صبور وسر به زیری بشوی
چند روزی است که غرق در شادی خاصی هستم واحساس میکنم
که زندگی ام ریشه دار تر میشود هر بار که به تو می اندیشم سراسر
وجودم غرق مستی مادرانه ونشئگی این عنوانی میشودکه خداوند
بهشت را زیر پایش قرار داده وای چه مسئولیت عظیمی
گاهی این انتظاری که مدت 35 روز دیگرش بیشتر نمانده خسته ام
میکند ولی مانند عاشقی که مشتاق دیدار معشوقش میباشد صبورانه
به انتظارت می نشینم .آخه این روزا که کم کم داریم وسایل ورودت را
آماده می کنیم بیشتر شوق آمدنت را در دل دارم همه چی آماده ی
حضورگرم توست که بیایی این روزها کمتر از منزل بیرون میروم بنده
ی خدا همسری هم که سعی خودش را میکند که گاهی مرا به پیاده
روی ببرد ولی پسرم سنگین شدم ومثل ماه های اول نیستم
.امیدوارم که به تو سخت نگذرد
این نی نی های ناز نازی منتظر پسمل گل گلابی ما هستند تا با هم
بازی کنند یک کم دیگه صبر کنین بچه نی نی همبازی شما از پیش
خدا میاد دیگه......................................