واکسن 6ماهگی شیرین طلا
سلام قند عسل.شیرین شکر که توی این نوبت واکسنتم صبوری کردی و خدارو شکر تب نکردی.
دو روز پیش موقع واکسنت بود که با عزیز جون بردیمت بهداشت پیش عمه معصومه جون.وای که عزیزدلم چکار کردی.....
هنگام وزن کردنت همش وول میخوردی بقیه هم بهت میخندیدن......
موقعی هم که عمه جون خواست دور سرتو بگیره مترو ازش گرفتی و فورا تو دهنت کردی........
نوبت به واکسن که رسید حسابی ترسیدمو عرق کردم که نکنه اونقدر وول بخوریو خدا نکرده سوزن بشکنه ...اما با کمک عزیز جون.عمه جون تونست واکسنتو بزنه........فدات شم که یه خورده جیغ کشیدیو گریه کردی اما خیلی زود آروم شدیو دردتو فراموش کردی و خوابت برد....الهی که همیشه سالم وشاد باشی شیرینم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی