طهطه، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

( طاهاجون .نفس دل مامان وبابا ) nahalakema

باباجون مامان جون امروز چه روزیه؟

1391/10/25 22:09
192 بازدید
اشتراک گذاری

e

یکی بود یکی نبود

نه همون یکی بود

 همون یکی بود که بعد شدند دوتا .

 اون دوتا زوج رو میگم که کم کم

بامن شدند  سه تا.......

بابای نازنینم بابای خوب خودم .

مادرم ،اون زن خوب و مهربون

بابا ی عزیزم ،مادر نازنینم :

یادتون هست اون روزایی که من هنوز نبودم

اون روزی که داشتین نهال عشقتونو تازه میکاشتین

اون روزایی که همه تون سرگرم ساختن آشیانه زندگی تون بودین

میدونین چه روزی رو میگم

بله اون روز که باهم شدین یک خانواده

اون روزی که شدین همسر هم

اونروز که شدین عروس ودوماد.....

بله بابایی اون روز سرد زمستون

همه جا برف بود وسرما

اما کی برف وسرما رو درک میکرد

اون زمستون سال ٨٤ رو یادته بابایی

شما چی مامانم اون روزای یخ ویخبندون

خرید عروس .خرید دوماد...

 حلقه وشیرینی ولباس عروس.......ماشین گل زده ...

خوشحالی همه وهمه

 ووووووووووییییییییییییی مامانی..........

وای........بابایی کاش منم بودم ..............

اگه بودم ....چه خوب میشد نه ؟

اما شما باهم شدین یک زوج خوب ودوست داشتنی

وسالها بعد ..............

وامروز اون سالهای بعده که گفتم

منم اومدم وزندگی شیرین تر شد وحالا ما یک خانواده

سه نفری هستیم

امروز سالگرد ازدواج شما وباباییه

مبارک همه مون باشه

مامانی بابایی مبارکتون باشه

از1384/10/26تا1391/10/26

خاطره ها دارد

باشه وقتی بزرگتر شدم یک شب یلدا بشینین برام از همه روزای خوبی که باهم داشتین

از روزایی که من هنوز نبودم

از اون روزی که با ترتیب دادن یک مهمونی خبر مهم وجود

منو به همه دادین

 

و.........کلی خاطرات دیگه رو برام بگین

به امید اون روز خوب

بابایی مامانی دستتونو میبوسم وبا شاخه گلی این روز خوب رو تبریک میگم....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)