پسرم سی روزه شد هورا........................................................
شمع وچراغارو روشن کنید آقا طاهای ما سی روزه
شد
به مناسبت سی روزه گی شما گل پسر، بابای من میخوان یک مهمونی که از قدیم ندیما رسم بوده بنام حمام زایمانی وهمچنین شما اولین نوه را عقیقه کنند
دست باباحسین درد نکنه خدا بهشون طول عمربده که به این ترتیب باز فامیلارو دور هم جمع میکنند وصله ی رحمی نیز انحام میشه
حالا پسرم کدوم لباستو میخواین بپوشی کدوم آرایشگاه ببرمت نه.....نه...پسر من بدور از این کاراست وخودش هم نازه وهم پاک ومعصومه .
ضمنا بهت بگم که ما یک هفته بود بخاطرختنه ی شما گل پسر خونه ی بابای من تلپ ........که نه جلوس کرده بودیم وامشب اومدیم خونه ی خودمون که برای شما لباس برداریم تا روز مهمونی مرتب باشی
نمیدونی بابایی یکماه با تو بودن چه لذتی داشت گاهی تو شرکت یک دفعگی دلم هواتو میکنه حیف که تو این مدت منم سرماخوردم وزیاد به تو نزدیک نمیشدم آخه من دوست ندارم عسل بابا سرما بخوره ومریض بشه که خیلی سخته!!!!!!!!!!!!!باباعلی