طهطه، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

( طاهاجون .نفس دل مامان وبابا ) nahalakema

مراسم .......................

1390/8/17 22:42
169 بازدید
اشتراک گذاری

Gسلام پسر بابا امروز چه روز سختی بود امروز من پدر دادم در اومد چه برسه به تو ............امروز شما26روزه که پیش مایی وطبق مشورت با بزرگامون قرار شد که شمارو..............آخ .............نه نمیتومنم بگم...........ما مشهدیها میگیم وقتی بچه ای را به اصطلاح بخواهند مسلمونش کنند میگیم می خواهیم دستش را حلال کنیم یعنی همان مراسم ختنه کنان شما پسر بابا امروز انجام شد باباجون بهت بگم که صبح با عزیز یعنی٠مامان خودم وشما رفتیم برای همون کار شرعی که برای هر شازده پسری لازمه خدا میدونه که من چه حالی شدم چه برسه به تو الهی فدات بشم خوب شد مامانتو نبردیم من که جیگرم سوخت وقتی صدای جیغ بنفش تورو شنیدم به خودم خیلی فشار آوردم که تحمل کردم وصدایی ازم درنیومد اینجا بود که مهر پدری را خوب درک کردم ویادم اومد ازبابای خودم که ٤پسر داشته و٤بار این وضعیت اسفباررا تحمل کردندودم برنیاورده خیلی روز بدی بود برای من.وقتی از اتاق آوردنت بیرون مثل گنجشک دل میزدی نتونستم بغلت کنم خدا سایه بزرگترارو از سرمون کم نکنه که فریادرس بچه هاشونند تاوقتی که باشند باز ما بچه ی اوناییم ونیاز به یاریشون داریم بغل مامانم  بودی تارسیدیم خونه .باخودم گفتم لعنت برتو که اجازه میدی پسرتواینطوری اذیت کنند واز طرفی میدیدم این مساله باید شرعا انجام میشد خدا میدونه که وقتی تو ومامانمو گذاشتم خونه وبرگشتم شرکت هم صدای جیغت تو گوشم بود وهم با توجه به بارندگی وسرمای شدید خیس عرق شده بودم نمیدونی بابایی چه گذشت برمن ....نه تو بگو عزیزم برتو چه گذشت ؟از بابایی که دلخور نیستی ببخش منو چاره ای نبود انشاالله وقتی بابا شدی منو درک میکنی  بازم بابایی رو ببخش باشههههههههههههههه خداکنه شب خوب بخوابی٠

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)