متولد شدن پسر عجول بابا یی و مامانی
شمع و چراغا رو روشن کنید همه ی شهر و خبرکنید نی نی عجول ما اومده به دنیا ای بابا ای پسر : چرا اومدی بی خبر ؟؟؟ نذاشتی کفش و کلا کنیم ؟ مامان بزرگا رو خبر کنیم؟؟؟؟ هنوز کاراتاقت تموم نیست !! از کالسکه و کریر خبری نیست !!! عیبی نداره بابا جونم قربون اون قدمت برم !!!! مامانو تو حیرت گذاشتی !!!!
امروز پسرم تاج سرم , قند عسلم در هفته اول ماه نه قدم رنجه فرمودین و با یک ورود غیر منتظره همه رو شوکه کردی !!!!!! اره بابا جون این جوری خوب همه رومتوجه خودت کردی , خوشم اومد بابایی , کارت جالب بود حرف نداشت .امروز 21 مهر ماه سال نود . دیشب تازه داشتیم برای اومدنت و بقیه کارا حرفمی زدیم و نقشه می کشیدیم که نصف شبی مامان منو بیدار کرد و فهمیدم که شما با یک تکون حسابی خبرایی دادی !!!! بلا فاصله با عمه فاطمه رفتیم بیمارستان سینا . بالاخره ساعت 9:49 صبح با عمل سزارین خانم دکتر نسرین بهلول با وزن 2/760 گرمی و قد 49 سانتی قدمتو رو چشم همه گذاشتی . از حالا باید بگم ما یک خانواده هستیم.خانواده ای با یک مادر خوب و یک پدر خیلی خوبتر و یک بچه عسل مثل خودت .