جمعه 26فروردین90
امروز باباعلی تعطیل بود ماتاساعت 10خوابیدیم باباکه خسته بود منم که از وقتی تورودارم خوابم زیاد شده امروز باز رفتیم سراغ باغچه ای که باباسبزی کاشته کلهای زنبق هم برات خودنمایی میکردن یاسهای خوشه ای بنفش رنگ راهم بو کردم انگاری تو هم میفهمیدی گلای رز هم دراومدن نمیدونی چه منظره ی قشنگی بود خلاصه روی تختی که توی حیاط گذاشتیم نشستیم وبا فرشته جون چای خوردیم وباشکوفه ها عکس گرفتیم که بعدا بهت نشون بدیم خلاصه روز باصفاوخوبی داشتیم عزیزدل مادر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی